تقدیم به او
تقدیم به او
کاش لحظات با تو بودن مثل لحظات انتظار دیدنت هر ثانیه اش ساعتها میگذشت
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:تقدیم برای تو , توسط شاهین چنگیزخانی |

زندگی هوس نیست...

اول فقط میشناختمت ...

یك روز باهات حرف زدم ، بعدا فقط یك دوست بودی ، یك كم گذشت ، بهترین دوستم شدی ...

همه حرفهام رو بهت میگفتم ، خوشحالی و ناراحتی همدیگر رو میدونستیم ...

نصیحتم میكردی و دلداریم میدادی ، یا اینكه با خوشحالی من سهیم میشدی ....

زمان گذشت ...

كم كم به هم نزدیكتر شدیم ، از همه زندگی هم با خبر شدیم ، خوب و بدش مهم نبود ...

اینكه هردومون یكی رو داشتیم باهاش درد دل كنیم قشنگ بود ....

بازم گذشت ...

گذشت ...

گذشت ...

هر روز برام عزیزتر میشدی ، هر از گاهی ناخود آگاه دلم بدجوری تنگت میشد ...

به روی خودم نمیاوردم ، میگفتم : اینم میگذره ...

اما نگذشت ...

یك روز بهم گفتی كه دل تو هم تنگه ...

گفتی كه خیلی دلت تنگه ، گفتی كه دوستم داری ، منم دوستت داشتم ...

اما سكوت كردم ...

هیچی نگفتم ...

میترسیدم !

از چی ؟

خودم هم نمیدونستم ، باز هم گذشت ...

دیدم بدون تو خیلی سخت شده ، بهت گفتم ...

بهت گفتم كه همه چیز من هستی....

بهت گفتم چقدر دلم تنگه....

بهت گفتم كه چقدر برای بودن باهات بیصبرم...

ولی میترسیدم ...

یرسیدی چرا ؟

نمیدونستم ...

گفتی كه ترس نداره ، باورم نمیشد ...

عاشق شده بودم !

اینقدر این كلمه رو توی كتابها و شعرها و گفته ها به سلاخه كشیدن كه دیگه باورم نمیشد عشق وجود داشته باشه...

فكر میكردم هوسی بیش نیست ...

نمیدونستم چه جوری فرار كنم ، كجا برم ، به كی بگم ، به خودت گفتم ...

گفتی كه هست ، عشق هنوز هست ، هوس نیست !

دلم آروم شد ...

خیلی آروم شد ، تازه فهمیدم كه دنیا چقدر قشنگه ، تازه فهمیدم كه تا شقایق هست ، زندگی باید كرد ...

تازه فهمیدم كه عاشق شدم و امید وصال قدرت هر كاری رو بهم داد ، هر كاری ...

آره ، عشق است و با امید رسیدن بهش ، كوه رو از جا میشه كند ...

چه حال و هوای عجیبی است ...

توی آینه لبخندی به خودم زدم و گفتم : هوس نیست ، عشق است ...

و چقدر قشنگه اینو بدون كه...

یه چشم همیشه باید توش اشك باشه ، وگرنه میسوزه ....

یه دل همیشه باید توش غم باشه ، وگرنه می شكنه ....

یه كبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه ...

یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه ساكت میشه ....

یه لب همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه .....

یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه به دل هیچ كس نمی چسبه .....

یه دفتر نقاشی باید خط خطی باشه وگرنه با كاغذ سفید فرقی نداره ....

یه جاده باید انتها داشته باشه وگرنه مثل یه كلاف سر در گمه ....

یه قلب پاك همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه وگرنه فاسد میشه ....

یه دیوار باید به یه تیر تكیه كنه وگرنه میریزه ....

یه چشم اشك آلود ...

یه دل غم آلود ...

یه كبوتر عاشق ...

یه قناری خوش آواز...

یه لب خندون ....

یه صورت شاد ....

یه جاده با انتها ....

یه دفتر نقاشی ...

یه قلب پاك ...

یه دیوار استوار....

فقط یه جا معنی داره ...

جائی كه ...

چشمای اشك آلودت رو من پاك كنم ....

دل غم آلودت رو من شاد كنم ....

جفت كبوتر عاشقی مثل من باشی ....

شنونده آواز قشنگت من باشم ...

لبای كوچیكت رو من خندون كنم ....

نقاش دفتر خاطراتت من باشم ....

پاكی قلبت رو با سلام عشقم معنی كنم ...

احساس میكنم بزرگ شدم چون الان فقط مال خودم نیستم ...

فکر میکنم مال تو شده باشم ...



نظرات شما عزیزان:

پویا چنگیزیان
ساعت17:32---29 فروردين 1393
سلام داداش شاهین خیلی بهتر شده وبلاگت تبریک میگم داداش منم یه چتروم درس کردم تو و من چت خواسی بیا اونجا هم یه سر بزن من در خدمتم



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.

قالب وبلاگ